نقش زنان در نهضت هاي آزادي بخش
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

 

 

1 -مشاركت زنان در جهاد

2 - پیام رسانى

3 -پرستارى

4 -حفظ ارزشها

5 -تغییر ماهیت اسارت

زينب پيشواي انسان ها

زينب وكرامت ذاتي انسان

زينب ونهضت علمي زنان

زينب ونهضت آزادي زنان

زينب ونهاد هاي مدني زنان

زينب و جنبش فمنيسيم

زينب وجهان رهبري زنان

 

بنام خدا

دوباره رايت سرخ شهادت ورهاي وآزادگي برسينه ي آسمان خط آزادي را نقش مي بندد.

بار ديگر زنگ كاروان به صدا در آمد وسكوت صحرا را در هم شكست .

ديگر بار شتران چموش به خروش آمدند وبا آهنگ هدي پاي بر رملستان سرخ كر بلا مي كوبند.

آنك نينوا با ناي زينب نيستان در نيستان مي خواند وحكايت هجران وصال را باز بر مي سرايت.

اين بار شهيدان زنجير اسارت شكسته، مزار شهيدان خفته در نيستان شهادت را در آغوش مي گيرند وشهيدان آرميده در عرشستان دل ها به آنان سلام مي كنند.

اين بار زينب قافله پيغمبري را به پيغام دار تسليم مي دارد وپيغمام داربر پاي خواهر گل بوسه مي افشاند .

آري اكنوه پيغمبران خون وشهادت ورسولان نهضت ومكتب از پيغمبري و تبليغ وابلاغ باز گشته و دوباره مزار شهيدان را در آغوش گرفته اند وازابلاغ رسالت ورنج اسارت حكايت وشكايت دارند.

اكنون زينب قافله سالار وپيغمبر حسين، از اسارت ورسالت بر گشته اند، ديگر بار پرچم سرخ شهادت را در نينوا بر فراز ني  بر افراشته اند .

زينب آمده است تا با برادر اين حديث پر خون را ديگربار باز خواند.

زينب ازغربت وشام به نينوا آمده است تا اين پرچم آزادي انسان را بر مزار شهيد راه آزادي انسان، بر افرازد تاانسان راه را گم نكند وبه ياد داشته باشد كه او انسان است وآزاد وبايد آزاده وآزاد از هر قيدبند وبرد گي وبندگي باشد.

زينب از اسارت بر گشته است وبر مزار برادربوسه مي زند واز رسالت خويش وهمراهان خويش روايت مي كند.

زينب آمده است تا به برادر بگويد كه خون شهيدان را به علامت دليل راه انسان ها در همه ي زمان ها بر پيشاني خورشيد نوشته است.

زينب آمده است تا به برادر بگويد كه چگونه پرچم پيغمبري را بر شانه غيرت خويش بر افراشته ودر سپيده دم ايمان به بار نشانده است.

به برادر بگويد كه چگونه از كلمه كلام ساخته است وآن را با حكمت وبلاغت شيرازه بسته تا،تا ريخ عقلاني انسان به عنوان مانفيست مكتب ونهضت آزادي به ياد گار در سينه حك كند.

آري اين اربعين حسين است وكاروان اسرا از اسارت بر گشته اند .كارواني كه قافله سالار وپيغمبرش يك زن است بنام زينب ،زينب كه به گفته شهيد دكتر علي شريعتي: جوان مردان از ركاب زينب جوانمردي آموختند.

پس شايسته است كه چند سطري هر چند كوتاه در باره نقش زن در نهضت هاي آزادي بخش سياه كنيم.

1 -مشاركت زنان در جهاد:

چنانكه همه مي دانند در كربلا  يك زن شهيد وجمع كثيري از زنان به اسارت بر ده شد واين كاروان به رهبري زينب بود كه رسالت نا تمام شهيدان را به پايان رساند.

در باره زينب ونقش او در نهضت كربلا در قسمت دوم سخن خواهيم گفت.

اما مشاركت زنان در جهاد نهضت هاي آزادي بخش  چگونه بوده اند؟

 

وقتي تا ريخ را به مطالعه مي نشنيم  وقيام ها ونهضت ها را به خوانش مي گيريم در مي يابيم كه هيچ نهضتي در تاريخ رخ نداده است مگر اين كه در آن نهضت زنان نقش بر جسته را داشته اند.

فرق نمي كند كه اين نهضت ها با كدام ايده ئولوژي ومبتني بر كدام مكتب باشد .از نهضت وقيام پيغمبران بگير تا نهضت هاي رهاي بخش ملي  در عصر ما،بدون استثناء در همه ي اين نهضت ها زنان گام به گام وشانه به شانه ي مردان حضور داشته اند.

از تاريخ ملل واقوام كه صرف نظر كنيم ،تا ريخ مكتب ما كه اسلام باشد  از همه شفاف تر وگويا تر است:

اولين مؤمين به اين مكتب يك زن است  بنام خديجه همسر محمد ودختر خويلد .

اولين شهيد اين  مكتب يك زن است بنام سميه همسر ياسر ومادر عمار مجاهد بزرگ.

دومين مدافع جان محمد (ص)در جنگ بدر يگ زن است بنام نسيبه  كه تا ريخ شجاعت وغيرت وهمت او را هر گز از ياد نمي برد چرا كه اگر او در كنار علي(ع) از جان محمد(ص) دفاع نمي كرد ممكن بود كفار قريش محمد رابه شهادت مي رساندند ومحمد(ص) رسالتش نا تمام مي ماند.پس مي بينيم كه چنانكه اتمام نهضت كربلا را يك زن بنام زينب به پايان مي برد رسالت محمد هم با شهادت يك زن آغاز مي شود وبا جهاد وپيكار يك زن بنام نسيبه تكميل مي گردد.

در همه ي نهضت ها اين قاعده صادق است، در كنار مردان بزرگ چون كاسترو،بنبلا،نيلسون ماندلا،داي يا لاما،مائو؛گاندي ،محمد علي جناح،سيد قطب،حسن البنا،امام خميني،شهيد مزاري،.... زنان حضور مؤثر داشتند كه پرداختن به آن مجال ديگر مي طلبد.

يك نكته ي را قابل ذكر مي دانم وآن اين كه ازنظر فقه اسلامي به اتفاق فرقين، جهاد بر زن واجب نيست وجهاد كه سرو كارش با خشونت وقتل وخون خواري است از دوش زن بر داشته شده است .اما جهاد بر زن حرام نيست واگر زن به جهاد قيام كرد اين نهايت كمال زن را نشان مي دهد چرا كه ما فوق تكليف عمل كرده است پس پاد اش جهاد زن دو برابر جهاد مردخواهد بود واز نظر كمال طلبي وارزش هاي والاي بشري اين عمل زن دو برابر جهاد مردان ثمر تكويني دارد.

2 - پیام رسانى:

دومين نقش در نهضت ها نقش پيام رساني است .پيام نهضت وپيام قيام.

در همه ي نهضت ها نقش پيام رساني زنان از مر دان بيشتر است اما نا محسوس تر .به همين علت است كه تا ريخ نقش زنان را كم رنگ تر مي نمايد ودر تاريخ از نقش زنان در نهضت هاي آزادي بخش سخن كمتر گفته مي شود واين در حالي است كه نقش زن به علل مختلف از نقش مردان بيشتر است.

از گذشته هاي تاريخ چيزي زيادي در باره زن به ياد گارنداريم اما قر آن نقش تاريخي  وتمدن آفريني زن را در چند جاي به تصوير كشانده است كه بر جسته ترين آنها داستان هاجر مادر اسماعيل وهمسر ابراهيم ،مريم مادر عيسي وملكه سبا حكم ران سر زمين هاي كه قسمت از خاور ميانه امروز بوده است .

داستان مريم وهاجر از نظر معرفت آفريني وتعالي روحي وفرهنگ سازي قابل مطالعه مي باشد .

اما داستان ملكه سبااز نظر فلسفه سياست داراي ارزش فوق العاده است چرا كه ملكه سبا در آن روز گار حكومت داريش بر اساس شورا ودموكراسي بوده است واين چيزيست كه بشر بعد از سال ها تجربه به آن رسيده است ونوعا نظريه پردازان اين دموكراسي وحكومت پارلماني مردان است. در حالي كه قر آن اولين حكومت مبتني بر دموكراسي وپارلماني را از آن يك زن مي دانند بنام ملكه سبا.

امروزه حكومت ها را مردان مي گردانند واز زن به عنوان يك ابزار استفاده مي كنند .وهر قدر حكومت ها مدرن تر وصنعتي تر با شد سوءاستفاده از زن در آن حكومت ها بيشتر است .

اين جا است كه زنان بايد به يك خود آگاهي ورستاخيز فرهنگي دست زنند وجاي گاه واقعي خود را در حكومت ها ونقش آفريني خود را در تمدن سازي وفرهنگ پروري واخلاق سازي نوين باز يابند .

تازنان، خود به فرهنگ سازي روي نياورند كه در پر تو آن فرهنگ ارزش والاي انساني زن به رسميت شناخته شود ،مردان به چنين فرهنگ سازي دست نمي زنند واگر به فرهنگ سازيي هم دست زنند فرهنگي مي سازند كه  در آن زن حكم ابزار را داشته باشد .

فرق نمي كند اين ابزار بودن در جهت اتفاء شهوت زير شكم ويا بالاي شكم باشد .ماهيت ابزاري بودن زن ( ابزاربالاي شكم ويازير شكم ) عوض نمي شود.

پس بنا بر اين زنان خود به فرهنگ سازي قيام كنند وارزش هاي خداي خود را باز آفريني كنند وديگر بار به پيام رساني قامت افرازند.

3 -پرستارى:

در تاريخ نهضتي رخ نداده است مگر اين كه در آن نهضت خون وقيام وپيام همراه بوده اند.

زنان هم در جبهه حضور داشته اند وهم در پشت جبهه ها در نهاد هاي خدمات رساني نقش بارزي رابازي  كردند.

در مكتب اسلام زن از ارزش وجايگاه ويژ اي بر خوردار هست .

 

زن در نظام اسلام به عنوان مادر از چنان جايگاه ارزشي  بر خوردار مي باشد كه قر آن رضايت مادر وپدر رابطور يكسان در كنار رضايت خدا قرار داده اند.

در احاديث نوي كه فرقين در آن اتفاق دارند اين است كه پيغمبر اكرم (ص)فرمود :

الجنة تحت اقدام الامهات بهشت زير گام هاي مادران است.

يا در مورد ديگر فرموده است:

زن را تكريم نمي كند مگرمردمان كريم وزن را تحقير نمي كند مگر مردمان لئيم وپست.

از همه گويا تر اين سخن رسول خدا است كه :

من از دنياي شما سه چيز را بر گزيدم 1 –نماز2 –بوي خوش

 3 – زن.

بله زن در نظام ارزشي اسلام از مقام خليفة الهي بر خور دار است.

چنان كه اسلام به زن ارزش داد وزن را از ابزار ي بودن ووسيله بودن براي اتفاءشهوت ،بيرون آورد واورا خليفه ي خداناميد.

اين زن هم براي استقرار اين مكتب از هيچ جان نثاري دريغ نداشته است .

در صد اسلام زنان دوشا دوش مردان جهاد كردند ودر پشت جبهه ها به امر مقدس پرستاري پرداختند واز مجاهدان زخمي پرستاري نمودند .حتي پرستاري شخص رسول خدا را هم در جنك احد زنان عهده دادبودند وزخم رسول خدا را با سوزاند حصيري مداوا كردند.

در كربلا هم اين زينب وديگر زنان بودند كه امام زين العابدين وديگرشهيدان زنده كربلارا پرستاري كردند.

در كشور ما افغانستان اين زنان بودن كه در غياب مجاهدمردان از كيان وكرامت ملت وخانواده پاسداري مي كردند .

در زمان جهاد مقدس ودر دوران جنگ هاي لعنتي مجاهدان با يگديكر در شهر هاي كابل ومزار وشمالي  ... زنان بودند كه از شرافت ملي وكرامت انساني مردم افغانستان پاسداري مي كردند .

نقش زنان تنها به پرستاري جسمي مجاهدان زخم برداشته در ميدان جنگ  محدود نمي شود بلكه نقش مهمتر زنان در التيام بخشي زخم هاي رواني بعد از جنگ، بارز تر وحياتي تر است .

چنان كه اگر زنان با لطافت روح وروان خود ،به درمان عاطفي باز ماندگان از جنگ نپردازند، كشور جنگ زده ،بعد از ختم جنگ به يگ تيمارستان بدل مي شود .

براستي كه نقش زنان در دوبعد پرستاري جسمي وروحي از حياتي ترين نقش ها مي باشد .

اگر زن اين موجود معجزه گر خدا نبود بشر چه مي كرد؟ 

4 -حفظ ارزشها:

هرملتي با تناسب به عقيده وآرمان خود داراي يگ سلسله ارزش هاي ملي وعقيدتي مي باشند.اين ارزش ها هويت ملي ومكتبي آن ملت ومردم را تعيين مي كند.

كرامت انساني وغيرت ملي هر ملت ومردمي با دفاع از ارزش هايش عيار مي گردد .هرملتي كه از ارزش هاي خود نيكو دفاع كند تمام عقلاي جهان حتي دشمن در حال جنگ آن ملت، آن ملت را تحسين مي كند.

اين ارزش ها،ارزش هاي مشترك بشري است واستثناء پذير هم نيست.

اما در دفاع از ارزش هاي ملي ومذهبي نقش زنان از جهاتي بارز تراست .براي اين كه زنان مادر نسل هااست ودامن زنان مكتب تربيت است وارزش هادر سايه ي تربيت نيكو حفظ وصيانت مي شود.

زنان با تربيت نسل انسان، پاسدار كرامت ذاتي انسان هستند.

ملت ومردمي داراي ارزش هاي والاي انساني اند كه زنان آن جامعه معلمان خوب باشند واگر ملتي زنان خود را از جايگاه معلم بودن به كوچه وبازار كشانند با دستان خود تيشه بر ريشه وكيان وهستي خود مي زند.

لذا اسلام زنان را از كار هاي شاق وعاطفه كش منع كرده است وتربيت نسل انسان را به عهده زنان سپرده است تا با روحيه لطيف وقلب مهربان وسينه سيناي خويش نسل كار آمد وانسان والا تر بيت كنند.

5 -تغییر ماهیت اسارت:

هر ملتي روزي وروز گاري با جنگ مواجه بوده ويا مواجه مي شود. جنگ تبعات بسيار ناگوار به دنبال دارد كه يكي از اين تبعات ناگوار مسئله اسارت انسان ها به دست هم نوع خود است.

اسيري واسارت در جنگ ها از شوم ترين پديد ه هاي است كه از آغاز خلقت همراه انسان بوده وتا كجا وچه زماني ادامه خواهد داشت ؟خدامي داند وبس.

تاريخ حكايت هاي بسيار دل خراش از اسارت انسان ها در هنگام جنگ دارد.حكايت هاي كه بشر امروز آن را به عنوان بربريت انسان هاي اوليه ياد مي كند.

از جمله نقش هاي سازنده زنان در هنگامه هاي اسارت بوده است .

 

اگرچه گاه اين اسارت ها با پايمال شدن كرامت انساني وتجاوز هاي شرم آور همراه بوده است .اما زنان اسير بانقش آفريني خود اسارت ها را نيز ماهيت انساني مي بخشيد.با قرباني كردن خود نسل هاي بعدي را برادر وهمدل مي ساخت .زن با نيروي خدادادي عاطفه ومهر خود انسان هاي سركش رارام  ومنقاد مي كردند .

نيروي خداداد زن در بعد عاطفه، ملت هاي دشمن را با هم متحد وهمدل مي ساخت.

از جمله در كربلا نقش آفريني زن در پاسداشت ارزش ها بسيار روشن وگويا است.

اسراي كربلا در مواقع حساس حركات بسيارسازنده وتربيتي نشان مي داد .مخصوصا در بازار كوفه وشام ودر مجلس يزيد وابن زياد، زنان ودختران با هدايت زينب ارزش هاي والاي انساني وكرامت حسيني رابه نيكوترين وجه پاسداري نمودند.

در دو مجلس يزيد وابن زياد ،مردان پست با نگاه شهوت خيز خود دختران اسير وزنان در بندرا مي پاييد. اما اين دختران اسير وزنان دربند بودند كه بانگاه پر خشم وچهره پرچين ودر هم كشيده به آن مردان پست مي فهماندند كه ما اگر اسير هم هستيم آن قدر انسانيت داريم كه از كرامت خود وشهيدان راه آزادي دفاع كنيم.

اسراي كربلا ماهيت اسيري را تغير دادند وبه آن ماهيت دفاعي وارزشي بخشيدند.

 


زينب ونهاد هاي مدني زنان

امروزه زنان بسياري در سدد تأسس نهاد هاي مدني براي احقاق حقوق مدني زنان اند كه بسياركاري شايسته وبجاي هم است.

چرا كه تا زنان خود نهاد هاي مدني ايجاد نكنند ودر آن نهاد ها با حقوق مدني خود آشنا نشوند، ازمردان انتظار چنين كار هاي بزرگ را نداشته باشند.

در زندگي حضرت زينب با چنين پديده ي روبرو هستيم.

حضرت زينب در زمان خلافت پدرش علي(ع) نهد هاي خدمات رساني وآموزشي بسياري را ايجاد كرد .

زينب چنان كه قبلا گفته شد در خلافت پدر براي زنان تفسير قرآن مي گفت ،براي زنان فقه وحقوق هم درس مي داد وزنان را بافقه وحقوق آشنا مي ساخت وخود با عده ي از زنان كوفه نهاد هاي آموزشي وخدمات رساني را ايجاد واداره مي كردند.

زينب علاوه بر آموزش زنان، مشاور امين پدر بود  ورابط حكومت پدر با زنان بود ودرد ها ونياز هاي زنان را به خليفه ي اسلامي ابلاغ مي كرد.

بنا بر اين زنان ما بايد از زينب بي آموزند ودر جهت ايجاد وتأسس نهاد هاي مدني وآموزشي قيام كنند، تا در اين نهاد هاي آموزشي با حقوق انساني ومدني خود بيش از پيش آشنا گردند.

زينب و جنبش فمنيسيم

شايد اين  عنوان بسياري ازروحانيون سنت گرا را بر آشوباند كه آخر اين چه بدعتي است كه زينب را با پديده ي نوظهور ي بنام فمنيسيم مقايسه مي كنيد ؟

من به اين دسته از برادران وهم صنفان خود حق مي دهم كه از اين عنوان بر آشوبند وآن را نوعي بدعت بنامند.

اما حقيقت آن است كه هيچ انديشه ي خود بخود بدعت نيست وهر انديشه ي بشري در بدوي ظهور برچسب بدعت مي خورد وهمان انديشه در طول تاريخ بدل به انديشه ي مبتني بر حقيقت مي گردد .

انديشه ي بنام فمنيسيم هم از قاعده مستثناء نيست .اين انديشه هم بساني بسياري از انديشه هاي بشري داراي حكمت وبدعت است .پس نبايد آن را با يگ چوب راند.

در تعريف فمنيسيم بين ما وفمنيسيم هاي جهان غرب تفاوت وتضادي بسيار وجود داردكه در بسياري از مواقع غير قابل جمع مي باشد .

اما در اصل اين كه زن هم ازاصل برابري انساني برخوردار است وزن به همان مقدار انسان است كه مرد، وزن همان حقوق وكرامت ذاتيي را دارد كه مرد ،وزن همان مقدار شرافت انساني دارد كه مرد دارد.در اين قسمت وبخش از تعريف از فمنيسيم با هم اشتراك نظر داريم .

سخن از فمنيسيم نه به ذاته بد عت است ونه ترويج سكولارسيم وحذف دين از حيات انسان ونه زن را به مقام خداي رساندن مي باشد.

حال با اين  تذكر سخن در اين است كه زنان مسلمان فمنيست،در فمنيست شدن الگوي دارد يانه ؟

با توجه به تذكر بالا زينب، بهترين الگوبراي زنان مسلماني است كه به دنبال انديشه هاي فمنيستي هستند.

زينب از ولادت تاوفات در گير سياست وتعليم وتربيت بود وفمنيسيم اگر به معناي حضور زن در تمام عرصه هاي حيات سياسي،فرهنگي واجتماعي باشد وهدف از اين حضور نقش آفريني انساني متناسب با توانايي هاي جسمي وروحي زن در كنارمرد باشد ومسابقه در جهت كامال يابي باشد،زينب چنين زني بوده وزن مسلمان بهترين الگويي فمنيست شدن  را دارند.

زينب وجهان رهبري زنان

جهان رهبري زنان از انديشهاي نوظهور نيست. بلكه اين انديشه ريشه در دوران هاي ماقبل تاريخ دارد. چون كه در سنگ نبشتهاي كه از دوران هاي ماقبل تاريخ كشف شده است شواهدي وجود دارد كه زنان، اين انديشه را در سر مي پرورانده اند كه روزي رهبري جهان را به دست گيرند وحكم ران وفرمان رواي جهان گردد.

اما امروزه اين انديشه ي جهان رهبري زنان، از انديشه هاي رايج وپر طرفدار است وزنان بسياري با هدف جهان رهبري، وارد فعاليت هاي سيا سي وفرهنگي وخلق ادبيات داستاني وشعري مي شوند.

حال كه چنين است ببينيم زن مسلمان دراين رابطه الگوي ديني ومذهبي دارند ويانه؟

 

اگر جهان رهبري زنان را به عنوان به دست گرفتن قدرت سياسي وقضاي بگيريم .مشكل مي توان الگويي رادر منابع تاريخي اسلام يافت وبراي زنان بر شمرد.

تاريخ ديني ما مسلمانان زني را سراغ ندارد كه در رأس قدرت سياسي ونظامي وقضاي قرار گرفته باشد.

اما اگر جهان رهبري زنان را به معناي حضور فعال زنان در عرصه هاي فرهنگ سازي جهاني ونهضت علمي جهاني واخلاق آفريني جهاني وتمدن سازي عالي بشري بگيريم ،زن مسلمان الگوهاي برجسته ي چون فاطمه زهرا(ع) دختر رسول خدا(ص) وزينب (ع)دختر بزرگ علي(ع) وهمسران رسول خدا وهمسران خلفاي ايسلامي را دارند .

علاوه بر فاطمه ي زهرا وزينب كبرا ،در قرآن ما مسلمانان نيز الگوي جهان رهبري زنان وجود دارد. كه نمونه هاي بارز آن ملكه سبا در عرصه سياست وعدالت اجتماعي ومريم مادر عيسي در عرصه اخلاق وكمال برين انساني مي باشد.

اما زينب دختر علي زني است كه جهان بشريت را رهبر وپيشوا است .

امروزه مبارزه با استبداد وظلم وستم از نشانه هاي جهان رهبري بشمار مي رود .هركسي با استبداد وظلم وبيداد وستم مبارزه كند، جهان اورا تحسين مي كند و برايش بزرگداشت ها برپا مي دارند چنان كه گاندي را به خاطر مبارزاتش با استبداد، مردصلح سبز لقب دادندوبه نيلسون ماندلا در قدر داني از مبارزات ضد آپارتايتي اش جايزه نوبل دادند.

در تمام اين مردان يگ چيز بارز ومشترك بود وآن مبارزه با استبداد وستم بود.

حال باعنايت به همين مسئله، حضرت زينب تنها انساني  تاريخي است كه يگ تنه در برابر استبداد وظلم وستم ايستاد واز حريم آزادي انسان دفاع كرد .

درصورتي كه هيچ يگ از جهان رهبران ومردان صلح جهاني، چنان زينب، اين يگانه زن قهرمان تاريخ ،باچنان ديكتاتور وانسان مستبد وقداره بندي روبرو نبودند.اما زينب اين زن تنها واسير ودر بند زنجير ،در برابر آن شيطان دوپا يزيد چنان مردانگي وغريت وحريت از خود نشان داد كه شيطان را به زانو در آورد واو سر ظلت به پيشگاه زينب فرود آوردند.

آري زنان مسلمان چنين رهبر وپيشواي جهان رهبري را الگودارند ودر پرتو حيات زينب مي توانند زنان جهان ر هبري بار آيند وبر تا رك تاريخ عقلاني بشر رايت ظفر افرازند وجهان روح را فتح كنند وفرمان روايان قلب ها وانديشه ها باشند.

 

پي نوشتها:

1- اخبار الزينبات، ابوالحسن يحيي بن حسن علوي، ص 23.

2- خصائص زينبيه ، نورالدين جزائري .

3- فاطمة الزهرا، ص 637، نقل از عقيلة الوحي ، ص 24.

4- زندگاني حضرت زينب (س) ، ص 129، نقل از انساب الطالبين.

5- تنقيح المقال ، ج 3، ص 79.

6- زندگاني حضرت زينب ، ص 121، نقل از رساله زينبيه.

7- زندگاني حضرت زينب (س)، ص 137.

8- همان، ص 138، نقل از سنن نيشابوري.

9- سيماي حضرت زينب (س)، محمد مهدي تاج لنگرودي، ص 119.

10- همان، ص 120.

11- زينب الكبري ، علامه جعفر نقدي، صص 18-19.

12- دائرة المعارف القرن العشرين، ج 4، صص 795-796.

13- خصائص زينبيه، جزائري .

14- فاطمة الزهرا، ص 644

 

 

 

 

 

 

 

 


March 2nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي